دام یعنی تله؛ سؤالهای دامدار یعنی سؤالهایی که یک یا دو گزینهی آنها دام هستند؛ یعنی حواس شما را پرت می کنند. ما فکر می کنیم که آنها گزینهی درست هستند، در حالی که جایی اشتباه کردیم و نتونستیم راهحل درست و جواب درست را پیدا کنیم. معلمان و طراحان سؤال عمداً سؤال دامدار طرح می کنن.
دلایل مهمی که دانشآموزان در دام سؤالهای دامدار می افتند:
۱- سؤال را نصفه می خونیم. مثلاً هنگامی که شروع به خوندن صورت سؤال می کنیم و هنوز سؤال تمام نشده با خوشحالی به دنبال گزینه پاسخ می گردیم و آن را علامت می زنیم؛ چون فکر می کنیم سؤال را بلد هستیم و بارها آن را دیدیم و تکرار کردیم. در حالی که ممکنه در پایان سؤال یک کلمه باشه که چون به اون نرسیدیم اشتباه پاسخ میدیم.
۲- صورت سؤال را بدون توجه به کلمات می خونیم یا سرسری می خونیم. در صورت سؤال کلمههای مهمی وجود دارد که کمک می کند تا راحتتر جواب را پیدا کنیم اما اگر بی دقتی کنیم و آنها را نبینیم ممکنه که در دام بیفتیم.
۳- مفاهیم درسی را خوب و کامل یاد نگرفتهایم. اگر درسی را درست نخونیم و مفهوم کتاب درسی را خوب یاد نگیریم نمی تونیم یک سؤال را درست حل کنیم؛ پس اگر مفاهیم را خوب بلد نباشیم یک گزینه رو شانسی انتخاب می کنیم و در دام می افتیم.
۴- سؤالها را نصفه و حفظی حل می کنیم. بعضی وقتها پیش میاد که از بس عجله می کنیم سؤالها را حفظی حل می کنیم و فکر می کنیم که همه را بلد هستیم. مثلاً چون مساحت مستطیل را بلدیم آن را در ذهنمان حل می کنیم و روی کاغذ نمی نویسیم و آن وقت است که راهحل سؤال را اشتباه میریم یا آن را نصفه و نیمه حل می کنیم و در دام می افتیم.
برای اینکه در دام آموزشی نیفتیم:
۱- هنگام درس خواندن حواسمان را جمع کنیم تا درسها را کامل و خوب یاد بگیریم.
۲- صورت سؤالها را کامل و با دقت بخوانیم. به فعلهای مثبت و منفی که در صورت سؤال به کار رفته توجه کنیم؛ مثل نیست یا است، وجود ندارد، نمی شود و …